کد خبر: 18667245
تاریخ انتشار: پنجشنبه 03 دي 1394
خانه » سایت های خبری » البرزبان » آقا اجازه ! میشه دلواپسم باشیم!!!
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
طنز

عرض کنم که ما قدیما، همینطوری ییهویی دلمون شور میزد و ییهو میگرفت میرفتیم یه گوشه ای یه افقی پیدا میکردیم و یواش و یواش و اندک اندک محو میشدیم درافق تا وقتی هم که ننمون صدامون نمیکرد همچنان به زی ساده و بی آلایشمون در افق ادامه میدادیم ، بعد هم با زنبیلی چیزی جامون رو نگه میداشتیم تا دل شوره و دلواپسی بعدی ...

به گزارش چی 24 به نقل از البرزبان:

پایگاه تحلیلی خبری البرزبان : عرض کنم که ما قدیما، همینطوری ییهویی دلمون شور میزد و ییهو میگرفت میرفتیم یه گوشه ای یه افقی پیدا میکردیم و یواش و یواش و اندک اندک محو میشدیم درافق تا وقتی هم که ننمون صدامون نمیکرد همچنان به زی ساده و بی آلایشمون در افق ادامه میدادیم ، بعد هم با زنبیلی چیزی جامون رو نگه میداشتیم تا دل شوره و دلواپسی بعدی ...
یادش بخیر روزگار خوبی بود ، یادمه یه وقتایی اصلا دلشوره داشتن و دلواپس بودن نشانه ی شخصیت و انسانیت بود ، اینو خدایی جدی میگما ، یعنی اگه اوایل فصل سرما دلواپس کارتن خوابها میشدیم و به مسئولین مراجعه میکردیم که آقا ، این کارتن خوابه کار بدی میکنه و حتی بعضیاشون دچار بیماری خوفناک اعتیاد هم هستن ، ولی خدایی و شرعی جزاشون مرگ که نیست پس لدفایه گرمخانه جور کنین که نمیرن اینا و بعد پیش وجدانمون میگفتیم خدایا شکرت دلواپسیمون جواب دادو گرمخانه ی شهرمون تعداد مرگ و میر بر اثر سرما رو کاهش داد ، خلاصه نخواستم تمجید کنما فقط خواستم بگم دلواپسی خودش آثار و ثمراتی داشت که از امور مفید محسوب میشد، تا اینکه در عرصه سیاست خارجه ، ما ندانسته باز دلواپس شدیم و فک کردیم اینجا هم مثل امور داخله ی خودمونه و هر وقت امر مهمیه ای سربزنه میشه گزینه ی دلواپسی رو بذاریم روی میز و اینا که دیدیم ای باباااااا، اینجا که هر کی به هرکی نیست ، اینجا خارجه ، کدخدا داره ، کدخدا هم قانون داره و در قانونش هم امر کرده دلواپسی در امور مورد فرمایش کدخدا ممنوعه و هر کی دلواپسه میندازنش در سیر " برو به جهنم " و دلواپسا هم فقط میتونن یه عده بیسواد باشن که از یه جای خاص ساپورت (نه از مدل خاک بر سری و پوشیدنیش ها ، از مدل پول وسرمایه و پشتیبانی های اصطلاحا معنوی ) میشن.
راستش ما کلا از دار دنیا همین روی زیاد رو داریم ، عمرا از دلواپسی دست بر نداشتیم و هی  گفتیم که این کدخدا مال  ما نیست که ما اصلا کلی جنگیدیم که به جای کدخداها بریم سراغ خدا ، از اونطرف مسولان داخله ی خارجی ( اینم حکایتیه که هنوز نمیدونیم بالاخره اینا داخله ای هستن یا خارجه ای؟ چون در زمان جنگ و حمله که خارج بودن ، بعد موقع غنیمت و مسئولیت داخل هستن ، بعد موقع رای دادن و نظر دادن پاشون داخله کلشون خارج ، خلاصه میشه همون مسئولان داخله ی خارجی ) گفتن آقا شما چرا دلواپسی ما رفتیم یه کاری کردیم که هم همه ی مشکلات و غصه های شما حل بشه ، هم کدخدا راضی باشه ، هم هرچی کدخدا و دوستاش از قبل به ما بد وبیراه گفتن و فراموش کنن و اصلا یه دست آورد ی به دست آوردیم به نام پی ام دی که بیا ببننننننن
یه عده از دوستای این مسولان داخله ی خارجی هم جشن و شادی و سرور و اینا...
هنوز آب خوش خبر پی ام دی از گلومون پایین نرفته بود که دیدیم کدخدا ، همون آقا با ادبه که مسولان ادبش رو با این تلفنهایی که فقط مسئولین دارن و ادب سنج روش نصبه ( مثلا در مجلس ایران میشه فحش داد وچون عقربه ی ادب سنج پایینه و با کدخدا میشه دست داد چون عقربه بالاست ) یه نامه امضا کرده که داخل نامه ما رو که دلواپس بودیم هیچ ، مسولان داخله ی خارجی رو هم آدم حساب نکرده وووو
تا اینجاشو که ما از کدخدای با ادب انتظار داشتیم ، اونی که انتظار نداشتیم و الان دوباره دلشوره و دلواپسی ییهو اومده سراغمون ، حرفهای این مسئولین کدخدا شناسه خدانشناسه که میگن هنوز هم بنا به فرمایش کدخدا دلواپسی ممنوع ، درسته که آدم حسابتون نکردیم ولی براتون نامه که مینویسیم ...
با امروز دو روزه که منتظرم در یه فرصت استثنایی برم زنبیلم رو  که توی افق گذاشته بودم بردارم و مدتی محو شوم ...

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین